شعر ترکی درمورد ((گذر عمر ))
گر اگر دونیایا ، دونیا دِمیدیم
گراگر عالمَ ، عالم دِمیدیم
گر اگر سولطان ، سولطان دِمیدیم
گر اگر الله ، الله دِمیدیم
گر اگر اوز اِئلیمه ، قان دِمیدیم
گر اگر دونیادا پس ، عمر الیب شوکر دِمیدیم
گر اگر عاشق اُلوب شعر دِمیدیم
گر اگر اوز دیلیمه بال دِمیدیم
نِجه پس عُمر الیب ، من یاشاییم
اونداکی هچ زادا هچ زاد دِمدیم
اِلَدیم عُمرو گوجالدیم دیَجَم
اَلیمَ آلیب عصانی یِره من سورتولجم
دِیَجم هانی جاوانلیق
هانی اُو خاطره کی شَهری دولاندیق
بَس دی دای ، گوی یازاق ، آمّا اوخیاق
هَله من پس جاوانام
چوخ اولار عُمری سایام
عُمروموز گِچیر گِدیر ، نِجه پس بیز یاشایاق
دوز گدک ، دوز یاشایاق ، دوز دانیشاق
رسم دونیا بودی ، آمّا ، گَلک هی بیز باریشاق
سوزومو دِدیم ، اِشیددیز
آمّا گَل بیر دانیشاق ، بیر باریشاق
دونیادا ساواش میاق
سوزونَن ، سوز دانیشاق
میلاد صیادی زمستان 92
میلاد صیادی زمستان 92
توضیح مختصر درمورد این شعر:
این شعر اولین شعری است که در فضای اجتمایی (در صفحه اجتماعی کلوب و دیگر شبکه های اجتماعی miladsay) پخش کردم درون مایه این شهر گذر عمر است در بعضی از قسمت های شعر اشاره کرده ام که باید از لحظات زندگی استفاده کرد روزی خواهد رسید که پیر خواهیم شد و عصای پیری در دستمان قرار خواهیم گرفت و گذر عمر وخاطرات خوش جوانی را بیاد خواهیم آورد و همچنین قهر رو آشتی با دیگران را و خواهیم فهمید که زندگی زود گذر است و نباید در زندگی بادیگران مجادله کرد درحالی که میتوان با حرف زدن مشکلمان را حل کنیم در آخر بسیار سپاس گذارم از شما که این شعر بنده را خواندید در ضمن درباره اشکالات فنی شعر هم پوزش میخاهم بالاخره از فرد 17 ساله بیش از این بر نمی آید
باتشکر میلاد صیادی